ما از سر این پیچ خطرناک گذشتیم آسوده دل و چابک و چالاک گذشتیم
بر مرکب رهگیر سعادت بنشستیم با برگ و بر وجوشن وفتراک گذشتیم
دل را به هوای ره جانانه سپردیم افلاک گرفتیم و زخاشاک گذشتیم
ما راحت وآسوده به اینجا نرسیدیم ازمهلکه آب و گل و خاک گذشتیم
با عشق حریم شه خوبان شهادت با پیکر سر داده و صد چاک گذشتیم
تا بر لب دریای شهادت برسیدیم افطار نمودیم و زامساک گذشتیم
در بین دل و عشق جهان فاصله دادیم از سیم و زر وخانه و املاک گذشتیم
یک عده در این عرصه بسی مغلطه کردند زان مغلطه گان سخت و اسفناک گذشتیم
دادیم بسی داد سخن بر سر معشوق با سینه ی پر مهرو دل پاک گذشتیم
زان غافله سالار که نور ره ما بود با چشم تروسینه غمناک گذشتیم
با نام علی سینه افلاک دریدیم خواندیم و برفتیم و چو لولاک گذشتیم
دنیا همه دادیم به فردوس الهی زین زندگی تلخ چو تریاک گذشتیم
آنقدر برفتیم که از مرز شهادت با هلهله و صورت ضحاک گذشتیم