غمین مباش دلا چون بهار نزدیک است نوای خوش ز نی و چنگ وتارنزدیک است
صدای پای بهـاران به گـوش می آید ز هر طرف ز یمین و یسارنزدیک است
رسد چو نفخـۀ نوروز و ماه فروردیـن لـوای خود که کنـد استـوار نزدیک است
بهــار آیــد و بـار دگـــر جــوانـه زنــد بر این درخت کهن برگ وبارنزدیک است
به ساق و شـاخ درختان که گشته اندعُریان دو باره شان نظـر کـردگارنزدیک است
شکـوفه بَر دَمَـد از شـاخـۀ به و بادام به شاخه لالۀ سرخ انار نزدیک است
چــراغ و آینـه بنــدیــد زانکـه آمــدن هَزار و شمع و گل وگلغذارنزدیک است
نسیم صبح بهاری رسـد همی به مشام زمان مستی گنجشک وسارنزدیک است
نوای چهچـه بلبـل به باغ و دربستان به شاخ گل که کند افتخارنزدیک است
نشستن لب آب و به بیشه زار و چمن سرودو خواندن شعروشعارنزدیک است
ز هر کرانه گذر گر کنی رسد برگوش صدای قمری وکبک وهزارنزدیک است
به کوه ودشت ودمن درکنارچشمه ورود زمان که خیمه زند لاله زارنزدیک است
دوباره رود خروشان به پیش می تازد صـدای همهمـه از آبشار نزدیک است
به پشت خط اُفُق مانده منتظر خورشید به لحظه ای که شودآشکارنزدیک است
شب است و تیره وتار این زمیـن وزمان اگرچه شب شده لیکن نهارنزدیک است
بخوان نماز نافله را گراذان شده نزدیک که صبـح صادق این شام تار نزدیک است
ستارۀ سحری مانده همچنان پـُر نـور به سر رسیدن این انتظارنزدیک است
ستاره هـای ولا را دو بـاره بشمـاریـد که آخرین رقم هشت و چارنزدیک است
ز شـرّ حـادثـه دل بـر خــدای بسپـاریـد بـه بیقـراری دلهـا قـرار نزدیک است
غم زمانه مخـور (شـاهـدا) دلـت آرام علی سواره و با ذوالفقارنزدیک است
اگر چه روز قیامت به زَعم ما دوراست برای مکتبیـان وصل یار نزدیک است
امید روز وصالی چو روز و شب دائم بکن دعا که همان روزگارنزدیک است
پیام شهدا